ترنّم جانترنّم جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

ترنّم نامه

پدر

ترنم ، دختر ناز مامان امروز می خواهم به بهانه روز پدر توی این پست از بابای عزیز تر از جونم به خاطر همه مهربونیهاش و فداکاریهاش تشکر کنم. به خاطر همه سختیهایی که زمان تولد تو کشید و صبورانه تحمل کرد. آخه بابایی اصلا خونه های آپارتمانی رو دوست نداره و عادت به خونه حیاط دار و بزرگ خودشون داره و کلی توی آپارتمان حوصله اش سر می ره. به خونه های آپارتمانی میگه زندان. ولی به خاطر من و تو دو ماه اینجا پیشمون موند و کلی هم صبوری کرد و هیچی نگفت. ضمنا تو رو هم خیلی دوست داره و انگار که تو هم اینو می فهمی. چون خیلی خوب باهاش ارتباط برقرار کردی و کلی باهاش حرف می زنی و به روش می خندی و ذوق می کنی. بابای عزیز تر از جانم دوستت دارم و به پاس تمام مهرب...
31 ارديبهشت 1392

چه زود..........

سلام نفس مامان چه زود رشد کردی ماشاالله............... عزیز دل مامان امروز گذاشتمت توی اتاقت توی تختت و تو هم سرگرم بازی با آویز بالای تختت بودی و من هم گفتم از فرصت استفاده کنم و کمد لباست رو مرتب کنم ولی دخترم کلی شوکه شدم. باورت میشه بعضی لباسهات که فکر می کردم هنوز واست بزرگه رو وقتی روی تنت اندازه می گرفتم می دیدم که "اه اینها کی کوچیک شدن و من نفهمیدم؟" یاد روزهایی افتادم که این لباسها رو تنت می کردم و آستینش یا پایین شلوارش رو واست تا می زدم چون بزرگ بود. باورم نمیشه چه زود می گذره این روزهای قشنگ و من تا چشم بر هم می زنم روزی دیگر گذشته و تو بزرگتر شدی و من هنوز به چشم ترنم کوچولوی خودم بهت نگاه می کنم. یک سری از لباسها...
31 ارديبهشت 1392

تلاش و تقلا (1)

سلام نفس مامانی ترنم جون بعد از پروژه غلت زدن که به لطف خدا حالا دیگه کامل شده تصمیم گرفتی که حرکت کنی. الهی فدات شم بعد از اینکه غلت می زنی تلاش می کنی واسه جلو رفتن و با تمام وجودت سعی  می کنی که حرکت کنی ولییییییییییییییییییییییییییی ولی نمی تونی دختر نازم. عزیز دل مامان هنوز زوده. کم کم دخترم ، یواش یواش. و اما بعد از کلی تلاش و تقلا و عدم موفقیت خیلی عصبانی میشی و طلبکار زمین و زمان که چرا نتوونستی بری جلو و کلی غر می زنی و بعدش هم گریه. وقتی هم که  خسته میشی ، سرت رو می ذاری روی زمین و من عاشق هزار بار قربون صدقه ات می رم. بعدش هم برت می گردونم که خستگیت رو بگیری حداقل. اما هنوز نرسیدی به زمین، روز ...
31 ارديبهشت 1392

پایان چهار ماهگی دختر عزیزم

سلام عزیز دل مامان ترنم دختر نازم ، چهار ماهگیت هم تموم شد و وارد پنجمین ماه زندگیت شدی. مبارکت باشه گلم. یک ماه بزرگتر شدی و خانم تر. قربونت برم الهیییییییییییییییییییییییییییییییییی. این چند روزها که گذشت خاله منصوره و دایی انوش (شوهر خاله) و دایی علی خونمون بودن. عزیز جون و آقا جون هم که از قبل اومده بودن . چون خیلی کار داشتیم و درگیر کارهای عزیز جون نتونستیم واسه چهار ماهگیت یک جشن کوچولو بگیریم ولی کادو دخترم یادم نرفت و واست دوتا کتاب شعر گرفتم.   عشق مامان الهی که 100 ساله بشی و با عزت زندگی کنی. د.ستت دارم دختر عزیز تر از جانم.  ...
28 ارديبهشت 1392

بازی با شیشه شیر

سلام نفسم الهی فدات شم مامان. شیشه شیر رو بهت دادم که شیر بخوری. تو هم باهاش سرگرم بازی....... همه کار کردی الا شیر خوردن. دوستت دارم عشق من . دوستت دارم. تصاویر گویای گفته های منه . همین کارها رو کردی که توی چهار ماهگیت فقط شش کیلو و سیصد گرم وزنته عشق بازیگوش من.           ...
26 ارديبهشت 1392

روزهای زیبای من و تو (4)

سلام نفس مامانی خدایا شکر از همه نعمتهات. خدایا شکر به خاطر وجود ترنمم. خدایا شکر ، شکر ، شکر................ عزیز مامانی پارسال ماه رجب تو توی دلم بودی و امسال حضور گرمت توی خونمونه و جمع کوچیک من و بابا و تو  با حضور تو گرم و دلنشین تر شده.. مهربون مامان زندگیم با تو شیرین تر از شیرین شده و از بابایی ممنونم که دلش خواست که بچه داشته باشه و من رو قانع کرد که خوبه اگر بچه داشته باشیم  و از خودم هم ممنونم که قانع شدم دخترم هرچه از خوبیه حضور تو در زندگیمون بگم کم گفتم. ترنم مامان دوستت دارم و عاشقانه می پرستمت. و اما این روزها ...............   حسابی با بابایی حرف می زنی و ابراز احساسات می کنی نسبت به حرفهاش ...
22 ارديبهشت 1392

غلامتم بابایی

ترنّم جان ، دخترم سلام بابایی عزیزم یه چند وقتی بود یه خورده سرم شلوغ بود و وقت نمیکردم سری به وبلاگت بزنم اما امشب دیگه تصمیم گرفتم واست بنویسم. عزیز بابا توی این چند وقته که خیلی تغییرات جدیدی داشتی کمابیش مامانی واست نوشته ولی یه کارهایی میکنی که بابایی خیلی لذت میبره از شیرین کاریات ، مثلاً هر وقت بابا از سر کار میاد خونه تو بلند بلند شروع میکنی به خندیدن و حرف زدن با بابایی منم که دل به دلت میدم و کلی خونه رو رو سرمون میذاریم. یه چند وقتی هم هست که علاقه زیادی به خوردن انگشت بابایی داری و من هم که هر وقت میخوام تو رو به مرادت برسونم با دعوای مامانی مواجه میشم ، ولی تو فکر کن که دختر و پدر با هم به خواسته ی دلشون نرسن... این...
18 ارديبهشت 1392

اندر احوالاتمان...

سلام عشق کوچولوم مامان جونی دیروز با هم رفتیم خرید. توی تارا مارکت شیر نان ١ دیدم و کلی تعجب کردیم با بابا.آخه بعد از شیر نخوردنت و بعد از کلی تحقیق در مورد انواع شیر خشک ما به این نتیجه رسیدیم که شیر نان از بقیه شیرها بهتره و خدا را شکر تو هم خوردی و فقط می موند مشکل تهیه اش. اینجا توی بندر که هرچه گشتیم پیدا نشد و پس از تماس با داییم که کرمان داروخانه دارن چندتایی واست گیر آوردیم و پس از اون واسه دفعه بعد به دایی گفتم واست یک کارتن نگه داره که البته اونم واسه مصرف حدودا یک ماه و نیمت هست.آخه تو هر ٣-٤ روز یک قوطی رو تموم می کنی. البته بیشترش رو میریزم بیرون.چون پیرو حمله شدید جنابعالی به شیشه شیر من فکر می کنم که خیلی گرسنه ای و واست زیا...
16 ارديبهشت 1392

شیرین کاریهای ترنم به روایت تصویر

ترنمم سلام نفس کوچولوی مامان خنده هات و گریه هات و شیطنت هات و هر چیزی را که مربوط به توست دوست دارم. دوستت دارم ترنمم   قربون خنده ات به عروسکهای تشک بازیت        این هم خنده ات به بابا که می خواهد ازت عکس یگیره     خب بگو نمی خواهم عکس بگیرم ، دیگه این عروسک بیجاره رو چرا اینجوری کردی.......       ماشاالله ، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم دوستت دارم دخترم     ...
15 ارديبهشت 1392

روزهای زیبای من و تو (3)

سلام دخترم مامان جون این روزها تو در تلاشی که کارهای جدید یاد بگیری و توجه ات به اطراف خیلی بیشتر شده. البته بازیگوش شدی و کمتر شیر می خوری.الهی دورت بگردم دختر که زندگی منو خیلی شیرین کردی. دخترم صبح ها که از خواب بیدار میشی میبرمت دست و روت رو می شورم و تو هم خیلی خوشت میاد. بعدش هم کلی با هم حرف می زنیم و تو با اصوات مربوط به خودت با مامان حرف می زنی و اما... و اما حرف زدنت با بابایی خیلی جالبه، بابا که از سر کار میاد خونه تو حدود یک ربع باهاش با زبون خودت و در آرامش حرف می زنی و اگر من هم توی این فاصله صدات کنم یا بخواهم باهات حرف بزنم ناراحت میشی و به من غر می زنی.الهی قربونت بشم که موقع حرف زدن دستهات رو هم توی هم ...
15 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنّم نامه می باشد